نــه تو می مانی و نــه اندوه و نــه هیچیـــک از مردم این آبـادی... به حباب نگران لب یک رود قسم، و بـه کوتاهی آن لحظه شـادی که گذشت، غصه هـــم مــی گــذرد، آنچنـانی که فقط خاطره ای خواهد ماند... لحــظه ها عـــریـــانند به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز
این یک نظر آزمایشی است.